ارزش‌های اخلاقی نیز به اندازه‌ی علم – معرفت ضروریست

سهیم نبودن سیستم در اخلاق چگونه در وجدان و در اندیشه‌ی روشنفکرانه‌ی آنها جا گرفت؟ چه‌کسی و چه چیزی آنها را بی‌تاثیر ساخت؟ احتمالا اقتدار و حاکمیت آنها را خریده باشد. وضعیت طبقه‌ی عالم از طبقه‌ی کارگر و زحمت‌کش بدتر بوده، مستقل نبوده و به کار گرفته می‌شوند. یکی از دلایل ناامیدی‌ آنها این بوده، اما آنها در عصر رنسانس مدافع‌های سرسخت و عاصی بودند. چگونه می‌توان برونو را امروزی ساخت؟ آیا می‌توانیم باری دیگر به صدای سقراط اشاره کنیم؟

کسی نمی‌تواند افکار تاریخی را هیچ بپندارد و نباید فراموش شود، بلکه باید همچون مولانا، حلاج منصور، مانی، سهروردی همیشه جاویدان باشند. بایستی روح پیغمبری را به روز کرده و جوهر آنها را با عصر امروز نوین ساخت تا ثابت شود که نمرده‌اند. این با احساس مسئولیتی واقعیانه انجام می‌گیرد.

مسلما تمام راهکار و دستاوردهای اتیک – اخلاق و استاتیک – زیبایی‌شناسی و معرفت با جامعه‌ی اخلاقی و سیاسی در ارتباط است. بدون شرط اول، دو راهکار دیگر علم و معرفت، اخلاق و زیبایی در امان نیستند. معلق و سرشار از اشتباه و خرابی‌ست. این تنها یک قناعت و فکر شخصی نبوده، بلکه راهکار حقیقی آداب و ارزش‌های اساسی‌ست.

 

هنر لازمه‌ی زیبایی انسان است

وظیفه‌ی هنر زیبا ساختن زندگی‌ست. انسان از طریق هنر کیهانی بر اساس خصوصیات خویش آن را می‌آفریند. جامعه در زمینه‌های اساسی همچون موزیک، عکس و تابلو و نقاشی و ... مدیریت می‌شود. آیا می‌توانیم در مورد جامعه‌ایی بدون موسیقی، یا ادبیات و هنر فکر کنیم؟ تمام اختراع و کشفیات در این زمینه‌ها به معنای متافیزیکی آن است. تمام اختراعات به معنای تداوم جامعه‌ست و نمی‌توان از آن گذشت. هنر بعنوان خالق تفکر متافیزیک لزومات انسان در مورد زیبایی را تامین می‌کند. زیرا انسان با تمام انتخابات خوب و بدش به حرکات خویش معنا می‌بخشد. همچنین با پیشداوری‌های زیبا و زشتش به حرکات هنری‌اش معنا می‌دهد و به هنر و ادبیات جان می‌بخشد. بدین شیوه باید با آنها هماهنگ شده، نباید با هنر و ادبیات برخوردی بی‌ارزش نداشته باشیم. تمام این موارد در راستای آشتی و همزیستی نقش یک پل را بازی می‌کند. ابزار و وسایل کاهش درد و آزارهاست.

واقعیت دارد که می‌گویند "هنر راهگشای دموکراسی‌ست"، سیاست از درگیری‌ها حمایت گرفته در حالی‌که هنر به معنای همزیستی و اتحاد است. بایستی هنر نقش رشد دموکراسی را داشته، فعالیت دموکراتیک و هنری فعالیت‌های مقدسی هستند. وظیفه‌ی انسانهای مبارز بوده که به شیوه‌ی جدی‌تری فعالیت داشته باشند. بایستی در هنر و روشنفکری مبارز و جنگاور باشیم. عصر، عصر پیامبرانه‌ست، با قهرمانی و جسارت در برابر شرم‌های هزاران ساله به پا خاسته و از هم فروپاشاندیم، به جنگ و مبارزه پرداختیم. ورزش و هنر در جامعه در خدمت دولت – ملت و به نهادی جاسوسی برای چالش با جامعه تغییر یافته است. بخصوص فرهنگ معروف‌شدن و برنامه‌های ورزشی با این هدف بصورت فشرده روی آن کار می‌کند. سرمایه‌ی گلوبال در موارد سکس، ورزش و هنر بشیوه‌ایی آگاهانه بی‌محتوا گشته و تبدیل به نهادی جاسوسی شده است. در نتیجه راهگشای آن بوده تا تمام موارد مذکور بر علیه جامعه به کار گرفته شوند. با نظرات و تحلیلات موجود بدون شک تاثیرات این موارد و موجودیت جوهری سکس، ورزش و هنر را نمی‌توانیم مورد سرزنش قرار دهیم، بلکه بالعکس تمام این موارد برای یک جامعه‌ی سالم بر اساس اخلاقی معظم در خدمت جامعه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. این وظیفه‌ی بزرگ و اساسی تمدن دموکراتیک است.

جوانب زیبایی‌شناسی و هنری خویش را رشد دهید. راه و طریق، رفتارهای خشونت‌آمیز همچون خار تیز بوده، و اینگونه ممکن نیست. باید همچون شعر باشید، راهکار و شیوه‌های من با درک، زیبایی و خوبی به نتیجه‌ می‌رسد. با گفتار، با اراده‌ی خلق و با درکی عمیق سعی دارم که مسائل را حل نمایم. اگر می‌خواهیم که گفتگوها دارای ارزش باشند، بایستی دارای رفتار مفید، عمیق و آگاهانه و هماهنگ باشید.

آریستوکرات‌های بورژوا تمام زیبایی‌ها را تصاحب کردند. تنها تعریفی همچون "جنبش‌های پلید، جنبش‌های حمال که جنبه‌ی زیبایی ندارد، راه و راهکار و برخورد آنها ناشایست بوده"برای پرولتاریا و خلق باقی گذاشته‌اند، چرا؟ زیرا آریستوکراتهای اقتدارطلب این کار را انجام داده‌اند، می‌گویند که هر چیز ملک ما می‌ّباشد، کسان دیگر چیزی ندارند. برای همین مجبوریم که رفتارهایمان را رشد دهیم. با معنا بخشیدن به مبارزات انقلابی، مبارزه‌ایی که سرشار از زیبایی و توسعه‌ی بیشتری‌ست و نیروی خویش را از هنر می‌گیرند. آنها نه تنها منشاء‌ بوده، همزمان بعنوان سرچشمه‌ی نیرو از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. دلیل آن هم رسیدن به نظر و دیدگاهی واقعی در مورد هنر و فرهنگ بوده و وظیفه‌ایست که نباید از آن دست کشید. آنهایی که از حیاتی معظم برخوردار نباشند، نمی‌توانند مخترع و پیشرفت‌دهنده‌ی هنر باشند.

منبع:‌ آکادمی ژنولوژی