ارزانترین و سادهترین قربانیان جنگ زنان و کودکانند
با تصرف ولایات شمال و جنوب افغانستان توسط طالبان تعداد زیادی مردم که رقم قابل توجهی آنان را زنان و کودکان تشکیل میدهد، به کابل آواره شدند. این آوارگان عمدتا در دو منطقهی کابل، پارک شهرنو و سرایشمالی، مسکن گزیدهاند.
بهاران لهیب
کابل – موقعیت پارک شهرنو در مرکز شهر کابل قرار دارد. در اطراف پارک دستفروشان مصروف کارند و در داخل پارک افراد معتاد به موادمخدر بسر میبرند. در پارک شهرنو بیشتر از یک هزار فامیل بیجاشدهی جنگ زندگی میکنند. در بسیاری از خانوادههای آواره زنان بدون مرد فقط با کودکان به کابل پناه آوردهاند. آوارگان در زیر آفتاب سوزان بدون کوچکترین امکانات شب و روز را سر میکنند. فقط یک تعداد کم آنان که وضعیت بهتر اقتصادی دارند برای خانوادهی خود خیمه تهیه کردهاند دیگران همه زیر درختان که بدلیل خشکسالی امسال چندان برگ سبز هم ندارند، زندگی میکنند.
یکی از این بیجاشدگان که از ولایت کندز در شمال افغانستان، به کابل آمده گلچهره.س نام دارد. وی ۴۰ سال دارد که با چهار فرزندش که همه دخترند، از فرط جنگ و خشونت به کابل پناه آوردهاند. همسر گلچهره چهار سال قبل در کندز در یکی از درگیریها بین طالبان و دولت کشته شد.
گلچهره میگوید: «سه روز قبل، زمانی که جنگ در کندز شدت گرفت، مجبور شدم که برای نجات جان اطفال خود به کابل بیایم. به دشواری توانستم خودم را به کابل برسانم. فعلا هیچ چیز برای پیشبرد زندگی نداریم، مجبور هستیم شب و روز خود را در همین پارک بگذرانیم. فقط بعضی مواقع مردم به ما کمک میکنند که آنهم بسیار کم است.»
ملکه و مهتاب.م دو خواهری که در جمع آوارگانند، از ولایت مزار ولسوالی بلخ به کابل پناهنده شدند. ملکه ۳۰ ساله میگوید: «من پنج فرزند دارم، دو دختر و سه پسر. فرزند بزرگم دختر است که ۱۷ سال عمر دارد. از ترس این که به فرزندانم آسیب نرسد به کابل آمدم. مخصوصا از دخترانم بسیار ترس دارم که طالبان آنان را با خود به زور نبرند.»
همسر ملکه دهقان است و بخاطر جمعآوری محصولات زمین نتوانسته با آنان بیاید.
مهتاب ۳۴ ساله گفت: «طالبان وقتی به ولسوالی بلخ حمله کردند همسرم را به شهادت رسانیدند. او دهقان بود با دولت کار نمیکرد اما طالبان به او رحم نکردند. من که یک دختر ۱۵ ساله داشتم مجبور شدم با خواهرم به کابل فرار کنم.»
عزیزه.خ زنی ۳۷ سالهای است که او هم جز آوارگان این پارک است. وی در وضعیت بد صحی بسر میبرد او با دو دختر و دو پسرش اینجا زندگی میکند. وی نارسایی قلبی دارد و در حالی که توانایی حرف زدن را نداشت گفت: «زمانی که طالبان به کندز حمله کردند، دولت افغانستان برای پسگیری مناطقی که به دست طالبان افتاده بود، منطقهی ما را بمباران کرد همسرم در بمباران دولت شهید شد. بمبی که به خانهای ما اصابت کرد تمام هستی و نیستی ما را نابود ساخت. فعلا در این پارک زندگی میکنم که گاه مورد آزار و اذیت افراد نظامی دولتی قرار میگیریم. چون مانع بود وباش ما در اینجا میشوند.»
دو فامیل دیگر آن طرفتر در همین پارک نشسته بودند که از ولایت هلمند و غور مهاجر شدند. گفتند مردهای ما را طالبان به قتل رساند چون آنان در اردوی ملی افغانستان کار میکردند.
قندیگل.ع ۵۰ ساله گفت: «من و شریک زندگی برادرهمسرم بعد از به قتل رسیدن همسرمان مجبور به ترک خانههای خود شدیم. هیچ فردی از دولت نمیآید که به ما مهاجرین سربزنند و وضعیت ما را بپرسند همه مصروف پرکردن جیبهای خود هستند که ولایات را به طالبان تسلیم نمایند.»
همهی این زنان شکایت داشتند که هر کمکی که از طرف بعضی از افراد خیرخواه انجام میشود به آنان نمیرسد. بیشتر این کمکها نصیب آن خانوادههایی میشود که مرد دارند. این زنان ستم و خشونت چند برابر را متحمل میشوند.