اقتصاد متکی به زنان در روستا منجر بە افزایش خشونت می‌شود

کودکان روستایی کە از داشتن حق ادامە تحصیل محروم هستند از همان کودکی وارد چرخە اقتصادی می‌شوند و سنت زن ستیزانه آن هم در شرایط عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و فرهنگی مناسب باعث می‌شود که دختران در سن بسیار پایین مادر شده و پشت سر هم زایمان کنند.

آگرین حسینی

دیواندرە_ فرهنگ حکومتی مردسالار  در روستاها، امکان مشارکت اجتماعی زنان را محدود کرده است. یک زن «خوب» در ساختار جامعه روستایی زنی است که در چارچوب خانواده بتواند همه مشقت‌ها را تحمل کرده، خوب کار کند، به همه خدمت کند و با فرسایش جسم و روح خود، انسجام خانواده را حفظ نماید. این فرهنگ شرایط غیرقابل تصوری را برای زنان روستایی و دختران آنها به وجود آورده است.

روایت زنان روستایی که چالش‌هایی چون کودک همسری، محرومیت از تحصیل، خشونت‌های خانگی،خودکشی و خودسوزی،قتل، فقر دانش حقوقی و اجتماعی، فقر بهداشت و ده‌ ها مشکل دیگر راه زندگی میکنند. روایت زنانی کە قربانی سیستم سلطه گرایانه ی مرد سالاری هستند زنانی که کمترین از حق و حقوق خود به عنوان انسان کمترین آگاهی را دارند.

با فاطمه درخور دهیار و معلم روستای زاغه گفت‌و‌گویی داشتیم.

اکثر دختران روستایی به دلیل عدم دسترسی به مدرسە امکان تحصیلشان تمام می شود

او در ابتدای سخنان خود گفت: مدت ٣ سال است کە تنها معلم این روستا هستم و مسئولیت تدریس بە همەی مقاطع را کە در یک کلاس هستند برعهدە دارم. به عنوان معلم از دیواندره به این روستا می‌آیم اما در واقع و دوست زنان و کودکان روستا شدم. این کوله باری که بر شانه های من است حرف و درددل زنانی است که در معرض انواع خشونت‌های خانوادگی قرار گرفته‌اند. من آرزو می‌کنم روزی ‌آفتاب این سرزمین با روشنایی تمام بر دل مردمان بتابد که بتوانند زیبایی‌های درون یکدیگر را ببینند و خشونت و مرد سالاری رنگ ببازد.

 کودک همسری تا تجربه خشونت‌های گوناگون در این مناطق به اشکال مختلف باعث افزایش زن کشی و خودسوزی می‌شود. فاطمە درخور با اشاره بە این مسئلە می‌گوید: ازدواج دخترها در سن پایین بیشتر شده و بعد از آن هم معمولا ترک تحصیل می‌کنند. درصد کمی از دخترها درس را ادامه می‌دهند که آن‌هم نهایتا تا دیپلم است. دخترهایی که اینجا هستند از حق و حقوقشان چیزی نمی‌دانند. مثلا خشونت از سوی همسر و ضرب وشتم را یک مسئلە عادی می‌دانند؛ یعنی اصلا برایشان چیز عجیب و تعجب‌آوری نیست و این موضوع را حق همسرشان می‌دانند.

وی در مورد خشونت در روستاهای می‌گوید: اینجا خشونت خانگی خیلی زیاد است خشونت‌ها بیشتر در سنین کم تجربە می‌شوند. پارسال در همین روستا زنی خودسوزی کرد و جان خود را از دست داد چون با همسرش اختلاف داشت، زنی که می‌گویم ١٩ سالە و قربانی کودک همسری بود. قتل‌ها و خودسوزی‌های بسیاری در روستا اتفاق می‌افتد از ترس آبرو کسی رسانەای نمی‌شود، بخصوص در شهر دیواندره و روستاهای اطراف چون شهر کم جعیتی است و روستاهای اطراف آن محروم هستند.

 

کودک همسری و زایمان‌های مکرر

فاطمە درخور در ادامه صحبت های خود می‌گوید: ازدواج کودکان دختر در روستاهای کوچک مانند روستاهای اطراف دیواندره امری بسیار رایج است. در بعضی موارد، خانواده‌های فقیر، دختران را به خاطر ازدواج از ادامه تحصیل باز می‌دارند.

او می‌گوید: اکثر دختران روستایی به دلیل عدم دسترسی به مدرسە امکان ادامە تحصیل ندارند و ازدواج می‌کنند. زندگی در مناطق صعب‌العبور، کوچ‌نشین بودن، سختی تهیه الزامات مدرسه، مخاطرات طبیعی همچون خطر حمله حیوانات وحشی، هراس از مزاحمت بیگانگان در مسیرهای طولانی و صعب العبور از جمله موانع تحصیل دختران است.

وی در ادامە سخنان خود تاکید می‌کند کە سنت زن ستیزانه آن هم در شرایط عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و فرهنگی مناسب باعث می‌شود که دختران در سن بسیار پایین مادر شده و پشت سر هم زایمان کنند. آنها حتی گاهی تا ۱۲ بار بچه به دنیا می‌آورند و در جوانی جسمشان فرسوده می‌شود.

فاطمە درخور در ادامە سخنان خود می‌گوید: این امر در کنار شرایط سخت فقر و زندگی روستایی، زندگی را برای زنان روستایی از نوجوانی به جهنم تبدیل می‌کند. دخترانی کە از ترس اینکە بزرگ شوند و سرنوشت خواهرانشان کە در سن ١۵و١۶ ازدواج کردە اند دچار شوند چنان با شوق و ذوق درس می‌خوانند که بعضی وقت‌ها از یک تکلیف چند مرتبه می‌نویسند دختران با استعدادی که به چشم خودم دیده‌ام با تمام شدن تحصیلات ابتدایی آنها را از درس محروم می‌کنند به بهانه نبودن مدرسه و نفرستادن به شهر برای ادامه تحصیل به نیروی اصلی کار کشاورزی تبدیل می‌شوند و در نهایت چند سال دیگر ازدواج می‌کنند.

 

«بیشتر بار زندگی را زنان بر دوش می‌کشند»

فاطمە در ادامە افزود: در روستاها بیشتر بار زندگی را زنان بر دوش می‌کشند. آنها علاوه بر اینکه بار اصلی کارهای کشاورزی و اقتصاد روستایی را بر دوش دارند همەی کارهای مربوط به خانواده و خانه را نیز انجام می‌دهند. زنان روستایی با انجام بی جیره و مواجب کارهایی از قبیل نگهداری و مراقبت از دام و طیور، تهیه هیزم، آوردن آب، رسیدگی به چادرها و محل زندگی، قالی بافی، تولید شیر و ماست، پخت نان، شیردوشی، نظافت خانه، پخت و پز، بچه داری، و… زندگی بسیار سخت و برده واری را تجربه می‌کنند.

در بسیاری از روستا‌ها مرد‌ان زیاد به کار کشاورزی نمی‌پردازند، بلکه به کارهای پر درآمد‌تر در شهر‌ها کشیده می‌شوند، در نتیجه کار کشاورزی را زنان انجام می‌دهند. در خیلی از روستا‌ها می‌بینم مردانی که قبلاً کشاورز بودند توانسته‌اند یک تراکتور یا کمباین بخرند یا اجاره کنند و زمین‌های دیگران را شخم بزنند. این کار درآمد بیشتری برای آنان دارد اما درآمد زنان برای خود آنان نیست و بە مردان خانوادە از جملە همسر و پدر تعلق می‌گیرد.

فاطمە در مورد تجربەی خود در آموزش کودکانی کە ناچار بە کار سخت در مزارع هستند می‌گوید: بچەهای کلاس من وقتی صبح در مدرسه حاضر می‌شوند با اینکه ذوق و شوق مدرسه دارند اما خستگی و رنجوری زیادی در چشمانشان و دستان کوچک ترک بسته می‌توان دید وقتی خودشان می‌گویند که بعد تمام شدن مدرسه وقتی به خانه می‌روند مجبورند در کارهای کشاورزی و خانە داری کمک دست پدر و مادر باشند. بسیاری از آنان ساعت کارشان قبل از طلوع آفتاب شروع‌‌ می‌شود و آخرین نفری هستند که به رختخواب‌‌ می‌روند.

استعدادهای سرشار دختران روستایی نیز که از تحصیل باز می‌مانند، به ناچار محدود به آموزش زیردست مادرانشان برای یادگیری اصول چرخاندن زندگی روستایی می‌شود. آنها از سنین زیر ده سالگی مجبور به انجام کارهایی چون پذیرایی از پدر و برادر، بچه داری، آشپزی و رختشویی، دوشیدن شیر گوسفند، تهیه هیزم، حمل آب، تهیه محصولات دامی و صنایع دستی می‌شوند. صرف نظر از نبود دسترسی به امکانات آموزشی، سلطه فرهنگ  و قوانین زن ستیز و اولویت داشتن مردان در همه زمینه‌ها، به محرومیت دختران روستایی دامن می‌زند.