آمدن بهار و سال تازه؛ شهر تجاری بانه خالی از مشتری
در آستانه نوروز بە دلیل نوسانات قیمت دلار، قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است و بازار بانه مستقیما با سلیمانی در ارتباط است هروقت دلار در آنجا گران شود در بانه هم قیمتها افزایش پیدا میکنند چون جنسهای زیادی از آنجا وارد می شوند.
لارا گوهری
بانە- با ورود به شهر بانه با گشتهای ایست بازرسی متعددی روبه رومی شوی، انگار سپاه در کوردستان جنگ را شروع کرده است. حرکت از میان بتنهای سیمانی که با آنها راههای حرکت را کوچک کردهاند خیلی سخت است و ماشین باید بهصورت مارپیچی حرکت کند. از یکی از گشتهای بازرسی که گذر میکنم مأمور از دور دستش را بلند میکند و میگوید از کجا آمدهای و چرا به بانه میروی؟ یکلحظه لکنت زبان میگیرم و شهر محل سکونتم را با شهری که در آن زندگی میکنم اشتباه میگویم. مأمور مشکوک میشود و من میگویم واقعاً ساکن یک شهر دیگری هستم و زاده یک شهر دیگری از کوردستانم و دروغی نگفتهام. بعد از تمام شدن بازجویهای مأموران سپاه در وسط جاده میروم. چند متر جلوتر پسری شکمش را تا نزدیک گردنش لغت کرده است و به مأموران نشان میدهد که چیزی ندارد. اینجا کوردستان است پس از انقلاب سال ۵٧ با فتوا و کشتار حکومت را آغاز کردهاند این رفتارها زیاد غیر آشنا نیستند. کمی جلوتر میروم مردی گوشی نوکیایش را به مأمور میدهد و زنش در داخل ماشین منتظر همسرش است و مرد صندوقعقب ماشین را برای مأموران باز میکند تا بازرسیش کنند.
در آستانه نوروز خیابانهای بانه سوتوکور هستند نه خبری از گرمی بازار است و نه مغازهداران مشتری دارند، شهر به حدی خلوت است که سابقه نداشته است شهر تجاری بانه اینقدر خالی از مهمان باشد.
کاهش قدرت خرید مردم و اعتراضات بر خرید مردم تأثیر داشته است و میزان خریدهای خود را کاهش دادهاند تا بتوانند خوراکی برای خانه بخرند.
فضا امنیتی است و بعضی از محصولات را نمیتوانند عرضه کنند
سینا ٢۴ سال دارد و با زبان شیرین بانهای میگوید من مغازه ندارد ولی در خیابان عطر میفروشد و ادامە میدهد:«بیشتر جنسهای بانه از اقلیم کوردستان وارد میشوند به همین دلیل ارزانتر درمیآیند و مردم از شهرهای مختلف به بانه میآیند.»
او میگوید: من کولبر هستم و به سر مرز میروم عطرها را میآورم و در بانه میفروشم، با وجود اینکه کرایه مغازه نمیدهم سودم همچنان کم است. همین مغازهی که من در کنار آن عطر میفروشم ماهیانه هشتاد میلیون کرایه میدهد و با گرانی دلار بازارش کساد شده است و او به خاطر گرانی مغازه مجبور است یخچال و وسایل برقی را گرانتر بفروشد.
خیابانهای مختلف بانه و بازارچهها خیلی خلوت هستند و مغازهداران همه منتظر مشتری هستند و بعضیهای از اینکه بدون فروش هستند در مغازه خسته به نظر میرسند.
به دلیل گرانی دلار، فروش آنلاین،کاهش قدرت خرید و کرایه ماشین مردم از شهرهای مختلف مثل سابق تمایل به خرید از شهرهای تجاری ندارند و میزان خرید خود را کاهش دادهاند.
سحر در یکی از بازارچههای بانه مغازه لوازم آرایشی دارد او در مورد سال تازه و بازارش در بانه میگوید: «تعداد مشتریهایم کم شدهاند ولی چون جنس قدیمی دارم محصولاتم را گران نکردهام ولی وسایل برقی چون خرید آنها با دلار است گران شدهاند ولی محصولات ایرانی چون خرید آنها با ریال است گران نشدهاند».
باوجود اینکه بانه یک شهر تجاری است بعضی از محصولات در آن کمیاب است مردم میگویند فضا امنیتی است و بعضی از محصولات را نمیتوانند عرضه کنند ولی فروش آنها در سایتهای تهران برای خرید آسانتر است. جنسی که در تهران به فروش میرسد در بانه شاید فروش آن با بازداشت همراه باشد. در تمام بانه فروش پهباد کنترلی و دوربین باکیفیت بالا وجود ندارد مردی که محصولات الکترونیکی می فروشد میگوید واقعاً اگر پهباد بفروشم احتمال دارد به بهانه امنیتی برای من پرونده باز کنند. یکی از مشتریهایش میگوید سپاه است و هیچ چیزی از آن بعید نیست بچه برادرزادهام چون ترقه برای تفنگ بچهگانه داشته است برای پدرش پرونده تشکیل دادهاند که سلاح گرم دارید واقعاً اینها با اسباببازی هم در کوردستان مشکلدارند.
در خیابان مردی که در خیابان به دنبال جذب مشتری است زیر لبی در کنار گوش مردم میگوید: «ماهواره، استارلینک، شوکر و اسپری فلفلی موجود است».
قبلاً مردم با نزدیک شدن به نوروز مانتو، لباس کوردی و وسایل موردنیاز خود را میخریدند ولی جنس جدید به بازار نیامده بود و مغازهداران جنس سال قبل را میفروختند از ترس اینکه کسی آنها را نخرد جنس جدید خرید نکرده است.
سارا روسری سرا و مانتو فروشی دارد میگوید:« مانتو تولید ایران است ولی مثل سالهای گذشته هنوز به بازار جنس جدید وارد نشده است و امسال شاید قیمت متوسط یک مانتوی معمولی بین یک تا دو میلیون باشدبه همین دلیل مردم ترجیع میدهند کمتر خرید کنند و بیشتر به آنلاین شابها روی آوردهاند و مشتری حاضر نیست با این گرانی به بانه بیاید و خرید کند».