افزایش قیمت اجاره و کمبود مسکن؛ زندگی سه یا چهار خانوار در یک خانە
به دلیل گرانی کرایه و کمبود مسکن سه یا چهار خانوار به صورت مشترک زندگی میکنند و مردم بیشتر خانه برای سرمایه میخرند و قیمت مسکن نسبت به سال گذشته صددرصد افزایش پیدا کرده است.
لارا گوهری
مهاباد-متوسط انتظار مسکن در دنیا ۵ سال و در ایران ۴۰ سال است یعنی برای خانهدار شدن ۴۰ سال باید منتظر ماند. مسکن یک کالای اساسی برای خانوادهها بهشمار میرود که در ایران از شکل مصرفی خارج شده است و به عنوان یک کالای سرمایهای در اقتصاد کشور عمل میکند به همین جهت قیمت آن تابعی از نرخ تورم و نوسان نرخ ارز است و با رشد آنها قیمت مسکن و اجارهبها بالا میرود و همزمان، افزایش قیمت مسکن روی سایر کالاها تأثیر افزایشی دارد.
بالا رفتن قیمت خانه سبب شده است بسیاری از مردم رویای داشتن خانه را به کلی حذف کنند و برای اجارهی خانهای با حداقل امکانات تلاش کنند اما در واقع وضعیت مسکن بهقدری بحرانی است که تهران به عنوان بدترین پایتخت جهان برای مستاجران شناخته شده است.
هزینەی اجاره مسکن در ایران ۳۵ تا ۵۰ درصد هزینههای خانوار را به خود اختصاص میدهد و نرخ رشد اجاره بها نسبت به سالهای گذشته چیزی در حدود ۱۲۰ درصد بوده است.
در کوردستان نیز وضعیت مسکن و اجارهبها همانند تهران و سایر شهرها پیش میرود اما وضعیت مهاباد به تهران شباهت بیشتری دارد و قیمت خرید و اجارهی خانه و مغازه در این شهر حتی نسبت به اورمیه که مرکز استان بهشمار میرود بیشتر است.
طرحها و قوانینی که در طول سالیان اخیر توسط دولت برای جلوگیری از افزایش نرخ مسکن و اجاره ارائه میشود حتی اندکی چاره ساز نبوده است، با گذشت بیش از ۱۰ سال هنوز ۶۵ هزار ثبت نام کننده مسکن مهر، خانه خود را تحویل نگرفتهاند و بازارهای کاذبی همچون فروش فیش های مسکن مهر را به دنبال داشته است که این خود بر بازارآشفتهی مسکن اثر گذار بوده است.
مسکن مهر طرحی اجرا شده از زمان دولت احمدی نژاد است تا اندکی بازار مسکن را کنترل نماید و در دولت رئیسی با نام مسکن ملی شناخته میشود اما نه تنها با این طرح، مسکن را سروسامان ندادند بلکه اکنون فیشهای مسکن درحالی معامله میشوند که بسیاری از آن ها معلوم نیست کجای شهر ساخته میشوند و به لحاظ قانونی این نوع خرید و فروش غیرقابل قبول و فاقد اطمینان است.
کامیار لطفی از بنگاه داران مهاباد است. او در مورد بازار معاملاتی فیشهای مسکن میگوید: ساخت مسکنهای مختلف از طرحهای آپارتمان سازی است و تحت عناوین مختلف نهادهای دولتی طرحی برای ساخت خانه دارند و مثلا مسکن روحانیون، مسکن مهندسان ، مسکن صنعت و معدن طرح های است که در مهاباد اجرا میشوند اما چون مسکن ملی همگانی تر است مردم بیشتر با آن آشنا هستند.اغلب خانههایی که ساخته شده اند در چند مرحله واریزی داشتهاند اما فیشهایی که اکنون در بازار به قیمت ۴۰ تا ۶۰ میلیون برای بدون واریزی ها معامله میشود حتی معلوم نیست کجای مهاباد ساخته میشوند. خیلی از مردم فیشها را میفروشند چون میگویند معلوم نیست این حکومت پایدار بماند و ممکن است هر لحظه انقلاب شود و پولمان از دست برود، بعضی ها هم میگویند تا صاحب خانه میشویم خیلی طول میکشد و به این حکومت امیدی برای خانه دار شدن ندارند، خیلیها که اولین واریزی را که ۴۰ میلیون است انجام داده اند از پرداخت سایر واریزی ها ناتوانند و بسیاری حتی نمیتوانند اولین واریزی خود را انجام دهند و به ناچار آن را میفروشند. قیمت مسکن ملی بعد از بالا رفتن دلار از متری ۴ میلیون به متری ۸ میلیون رسید و آن هایی که خریدار این فیش ها هستند آن را به عنوان یک سرمایه در نظر می گیرند که مانند سکه و دلار به خرید و فروش آن میپردازند.این فیش تا زمان تحویل به نام شخص فروشنده باقی میماند و یک سفتهی یک میلیاری را به عنوان ضمانت نزد خریدار میگذارد اما بعضی فیش ها اصلا معلوم نیست چند دست چرخیدهاند.
آنچه امسال در مهاباد به عنوان یک بحران قلمداد میشود زندگی کردن چند خانواده با هم در یک خانهی اجارهای است و با بالا رفتن نرخ اجارهبها ممکن است به زودی در این شهر شاهد چادرنشینی و انواع دیگری از معضلات گرانی مسکن باشیم.
سمیه حاجیپور یک زن خانهدار است که اکنون با خانوادهی چهار نفره خود، خانوادهی سه نفرهی همسرش و خانوادهی سه نفرهی خواهرهمسرش در یک خانهی اجارهایی دو خوابه زندگی میکند.او در مورد شرایط و دلایل سکونتشان در این خانه میگوید: همسرم کارمند پتروشیمی است و ماهانه ۸ میلیون تومان حقوق میگیرد،ما یک دختر و پسر ۳ و ۴ ساله داریم .تا دو سال پیش در خانهای جدا زندگی میکردیم و یک خانهی تک خوابه در منطقهی فجر که یک منطقهی متوسط است اجاره کردیم آن زمان ۶۰۰ هزار تومان کرایه میدادیم اما بعدا کرایهها زیاد شدند و بابت همان خانه ۲ میلیون تومان ماهانه باید اجاره میدادیم و ۱۰۰ میلیون تومان رهن پرداخت میکردیم اما از پس اجاره و رهن خانه برنیامدیم و به پیشنهاد همسرم با خانواده ی او که خواهر و پدر و مادرش بودند زندگی کردیم و کرایه را نصف کردیم اما پول پیش را پدرشوهرم داده بود.امسال که دوباره خانه گران شد خواهرشوهرم خانهیشان را تحویل دادند،آن ها هم یک پسر ۹ ساله دارند و الان با ما زندگی میکنند و کرایه را تقسیم بر سه کردهایم. ماهانه با هم ۴ میلیون تومان اجاره میدهیم و از پارکینگ هم به عنوان یک اتاق جداگانه استفاده میکنیم و الان در خانه ۱۰ نفره زندگی میکنیم و منتظریم کمی وضعیت بهتر شود تا دوباره مستقلا خانه بگیریم اما حتی این سه خانواده با هم نمیتوانیم ۵۰ متر آپارتمان بخریم.
زندگی مشترک در یک خانه اگرچه زمانی بین والدین، پسر و عروس امری عادی بود اما گرایش به این شیوه از سکونت بسیار کاهش یافته بود اما اکنون زندگی با خانوادهی خواهر و خانوادهی بردار و عموزاده در یک خانه در مهاباد به چشم میخورد.
زنان مجرد در این آشفته بازار مسکن در این شهر فشارهای متفاوتی را تجربه میکنند. ژیلا پیروی از زنانی است که به تنهایی زندگی میکند او در مورد مشکلاتش در این شهر میگوید: وقتی میفهمند یک زن مجرد هستید که خانه کرایه میکنید قبل از هر چیز شغلت را میپرسند و به محض آنکه بدانند شغل ثابت و پردرآمدی نداری یا زنی هستی که قبلا طلاق گرفتهای از اجارهی خانه امتناع میکنند ، شرایط عجیب و غریبی برای مستاجران زن تایین میکنند و تصور میکنند زندگی زن مستاجر باید تحت امر صاحب خانه باشد. بازار مسکن و بنگاه ها اصلا برای خانم ها تعریف نشده است و زن ها در این بازار خیلی عقب میافتند و اکثر صاحبخانه ها مرد هستند.
قیمت اجارهی مغازه ها نیز در این شهر بسیار بالا رفته است و این سبب شده است عدهای از مغازهها خالی بمانند اما خالی شدن مغازه ها هم بر کاهش قیمت اثری نداشته است.
لیلا ولیپور یکی از زنان مغازه دار در بازارچهی مهاباد است.او در مورد وضعیت اجارهی مغازه اش میگوید: خریدن مغازه دیگر آرزو شده است و الان مغازه داری با این شرایط بسیار سخت است.پارسال دو میلیون اجاره مغازه میدادم ولی امسال صاحب مغازه از من ۴ میلیون و نیم ماهانه اجاره میخواهد و پرداخت این هزینه برای من خیلی زیاد است. یکی از زنان مغازه دار این ماه مغازهاش را تحویل داد و کلا کار کردن را کنار گذاشت و اجناسش را حراج کرد ولی من به کارم بسیار نیاز دارم. کسی مغازهی او را اجاره کرده است که پیشتر یک مغازهی بزرگتر داشت اما چون کرایهاش زیاد بود آن را تحویل داد.قیمت مغازه های بزرگ در خیابان های اصلی به ماهانه ۳۰ میلیون و ۴۰ میلیون تومان هم رسیده است.
تولیدات مسکن بیش از آنکه تقاضای مصرفی را پوشش دهد تقاضاهای سرمایهگذاری را پوشش میدهد و مردم برای آنکه ارزش سرمایههای خود را حفظ کنند به خرید زمین و خانه روی میآورند اما اجاره نشینان روز به روز فشار بیشتری را تحمل میکنند و زنگ خطر برای اجاره پردازان مدت هاست به صدا درآمده است اما حکومت گوش شنوا ندارد و در مدیریت بحرانها ناتوان است.