افزایش اعتیاد زنان و کاهش سن اعتیاد، زنگ خطری برای جامعه/ تبدیل اعتیاد بە مسئلەای سیاسی

در حالی کە افزایش روز افزون آمار ابتلا بە اعتیاد جامعەی ایران را در لبەی پرتگاە قرار دادە است اما دولت نە تنها اقدامی جدی برای کاهش آن انجام نمی‌دهد بلکە بسیاری ساقی‌های مواد مخدر را مخبرهای دولتی می‌دانند کە در حال سوددهی سیاسی و اقتصادی بە دولت هستند.

سایدا شیرزاد

 

مرکز خبر- اعتیاد به مواد مخدر (Drug Addiction)، از بحران‌های فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دنیای امروز است که روز به روز شمار قربانیان آن افزایش می‌یابد. بلایی که همه‌ی انسان‌ها، فارغ از هر ملیت و زبانی را تهدید می‌کند و بیش از همه در کمین جوانان است.

در گذشته بیشتر مصرف‌کنندگان مواد مخدر را مردها تشکیل می‌دادند اما امروزە با توجه به تنوع‌های موجود در انواع مواد مخدر، شیوه‌ی مصرف ساده و همچنین سهولت در دستیابی به آن، علاوه بر مردان، هر روزه شاهد دچار شدن زنان بیشتری به این بیماری هستیم.

عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، در زمینه‌سازی و شکل‌گیری اعتیاد نقش دارند که میزان تاثیرگذاری هر کدام متفاوت است.

فارغ از آسیب‌های فردی و اجتماعی، اعتیاد زنان به دلیل نقشی که در خانواده به عنوان تربیت کننده ایفا می‌کنند (در خانواده‌هایی که مادر معتاد است)، باید جدی تلقی شود. پایین آمدن سن اعتیاد به ویژە در زنان و همچنین افزایش مبتلایان زن، زنگ خطری است برای جوامع محسوب می‌شود.

طبق آمارهای منتشر شده بیشترین معتادین زن در بین سنین ١۵ تا ٢۵ سال قرار دارند و میانگین سن زنان معتاد در استان سنە (سنندج) نیز ٢١ سال اعلام شده است. همچنین طبق آمار سال ١٣٩٨، یک میلیون و ۶٠٣ هزار و ١١ معتاد در ایران وجود داشته‌اند که از این آمار ٧٩٠ هزار و ٢٣۵ نفر زن بوده‌اند، اما اکنون آمار اعتیاد زنان بە بیش از یک میلیون نفر افزایش یافتە است.

 

کاهش سن اعتیاد بە ١٣ سال در شهر سنە

براساس آمار رسمی سن اعتیاد زنان در شهر سنە بە شدت کاهش یافتە و به ١٣ سال رسیده است، از سویی آمار معتادین نیز بە شدت افزایش یافتە، براساس آماری کە خبرگزاری زن از «شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان کردستان» کسب کردە است اکنون بیش از هزار زن معتاد تنها در سطح شهر سنە موجود است و البتە آمار مصرف کنندگان نیز روز بە روز در حال افزایش است کە بیشتر آنها در سنین نوجوانی و بە ویژە دبیرستانی هستند و مستعد ابتلا بە اعتیاد.

 (م. ک) از کارمندان یکی از مراکز رسیدگی به امور پیشگیری و ترک اعتیاد، در گفت‌وگو با خبرگزاری زن از مشاهدەی مواردی در سنین پایین‌تر نیز خبر داد و آن را یک فاجعه دانست.

این منبع، همچنین اعتیاد را «یک بیماری واگیردار» عنوان کرد که سرعت انتشارش می‌تواند از کرونا هم بیشتر باشد. او در واقع معتقد است: اعتیاد به یک نوع سرماخوردگی تبدیل می‌شود و زنان نیز گویی در رقابت با مردان قرار گرفته‌اند و هر روز شمار آنها بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

«در حضانت فرزندان، بجای سنجیدن صلاحیت، اعتماد به خونی است کە نقشی در نگهداری کودکان ندارد»

حین تهیه‌ی گزارش، مادربزرگی بە این مرکز مراجعه کرد که در پی راه نجات برای نوه‌های دختری‌اش بود. او می‌گفت: دخترم با مردی ارتباط دارد که شیشه مصرف می‌کند. پس از مصرف نوه‌هایم را با سیخ کتک می‌زنند. پدرشان در زندان است. پدربزرگ پدری ندارند. عمویشان نیز معتاد است. می‌خواهم نوه‌هایم را خودم بزرگ کنم و از دست دخترم نجات دهم.

(م. ک) ضمن اعتراض به سیاست‌ها و قانون‌های نادرست حکومت، تنها راه چاره را درخواست خانواده‌ی پدری (عمو)، برای حضانت فرزندان عنوان کرد و گفت: دولت برای حضانت فرزندان، بجای سنجیدن صلاحیت، به خونی که هیچ نقشی در نگهداری کودکان ندارد اعتماد می‌کند و قانون است که در صورت نبود سرپرست، خانواده‌ی پدری و در رأس آنها پدر بزرگ و سپس عمو می‌توانند حق حضانت را برعهده بگیرند.

 

«دولت حاضر نیست سود حاصل از فروش مواد را از دست دهد حتی به قیمت بیمار شدن بیشتر و بیشتر مردم»

پس از راهی شدن مادربزرگ بە گفت‌وگوی خود با (م. ک) در مورد اعتیاد و عدم تلاش جدی برای ریشەکن کردن اعتیاد ادامە دادم. در پاسخ بە این سوال کە چرا دولت دخانیات را تعطیل نمی‌کند تا مقدمه‌ای برای ریشه‌کن کردن این بیماری باشد؟

(م. ک) گفت: دولت، به هیچ عنوان چنین کاری نمی‌کند. چون سالانه سود زیادی از این طریق به دست می‌آورد و حاضر نیست این سود را از دست بدهد، حتی به قیمت بیمار شدن بیشتر و بیشتر مردم.

در نتیجه بخش عمده‌ای از مشکلات و درگیر شدن با اعتیاد، ریشه‌ی سیاسی دارد. از طرفی سیاست‌های غلط و قانون‌های ناکارآمد و از طرفی سود دولت از فروش دخانیات به حدی است که تحت هیچ شرایطی حاضر به تعطیل کردن مراکز دخانیات نیستند.

(م. ک) همچنین با اشارە بە راهکارهای ناکارآمد در زمینەی کاهش اعتیاد افزود: ضمن هزینه‌های زیاد در زمینه‌ی پیشگیری و ترک مواد مخدر در ایران، به دلیل راهکارهای ناکارآمد نتیجه‌ای قابل توجه بدست نمی‌آید و بعضاً نتیجه‌ی عکس نیز دارد. چراکه به جای کار بر روی ریشه‌ی واقعه، فقط سطح را در نظر می‌گیرند.

 

«مردان معتاد برای سرزنش نشدن از سوی همسر، آنها را نیز معتاد می‌کنند»

وی در ادامه‌ی توضیحات، از گرایش و افزایش زنان به مواد مخدر به شدت ابراز نگرانی کرد. او یکی از دلایل افزایش اعتیاد زنان را کمبود امکانات تفریحی و هیجانی برای جوانان و به ویژه زنان در سنین پایین‌تر عنوان کرد. همچنین با اشاره به اختلافات سنی و ورد مدگرایی و فرهنگ‌های جدید از طریق مختلف بە ایران و به ویژه سنە، عدم رفتار صحیح والدین با فرزندان و بە ویژە دخترانشان را در رده‌های اول گرایش به مواد زنان، قرار داد. از طرفی، به اعتقاد وی، مردان معتاد برای سرزنش نشدن از سوی همسر، آنها را نیز معتاد می‌کنند. در نتیجه پدر و مادر معتاد، شمار فرزندان معتاد نیز افزایش می‌یابد.

ژینا، از دختران جوان سنه که تازگی به مصرف شیشه دچار شده است می‌گوید: از زمانی که بیاد دارم پدرم تریاک مصرف می‌کند. من همیشه شاهد دعوای مادرم با او بودم. دعوای آنها به حدی بود که بعضی وقت‌ها من و برادرم را نیز کتک می‌زدند. مادرم دچار سردردهای شدیدی شد و پدرم برای درمانش به او پیشنهاد داد یکبار تریاک بکشد تا دردش تسکین پیدا کند. اکنون مادرم ۶ سال است تریاک می‌کشد. برادرم دوستانی دارد که به او پیشنهاد دادند کمیکال مصرف کند. در ابتدا فکر می‌کردم برادرم فقط سیگار می‌کشد. وقتی متوجه شدم سردرگم و ناراحت در پارک ملت نشسته بودم که یک نفر برای درمان ناراحتی‌ام کمیکال را به من پیشنهاد کرد. وقتی کشیدم، برای مدتی از ناراحتی‌هام دور شدم. کشیدن کمیکال رو ادامه دادم و الان یک ماه است شیشه مصرف می‌کنم.

 

جولا تنها بە خاطر انتقام از پدر معتاد شد

(س. ر) با نام مستعار جولا، در مورد شیوەی اعتیادش می‌گوید: من تنها دختر از خانواده‌ی ۵ نفریمان بودم. وضع مالی خوبی داشتیم و داریم. من خیلی به درس خواندن علاقه داشتم. پدرم جلوی فامیل و دوستان می‌گفت تا هر چقدر می‌خواهی درس بخوان. اما در واقع به زور هزینەی تاکسی و رفت و آمد دانشگاهم را پرداخت می‌کرد و خودم کار می‌کردم. یادم نیست آخرین دفعه کی پدرم برایم لباس خرید. بعد از دانشگاه، بلافاصله رفتم سرکار تا بتوانم از خانه دور بمانم و از پدرم پول نخواهم. هرکار می‌کردم برای پدرم مهم نبود اما تا زمانی که پول نمی‌خواستم. اگه پول لازم داشتم، دعوا راە می‌انداخت و من را محدود می‌کرد. با یکی از دوستانم دردودل می‌کردم. از دلخوریا و بابام بهش گفتم. او بهم پیشنهاد داد کمیکال مصرف کنم تا از فاز خانه دور بمانم. اوایل واقعا احساس خوبی داشتم اما الان.... نمی‌توانم ترک کنم. انگار دوست دارم بدبخت شوم و بدبخت بمانم تا از پدرم انتقام بگیرم.

 

«کاش خانوادەام اجازه می‌دادند حرف بزنم و کاش...»

زهرا، فقط ١٧ سال داره و از مشهد به سنه(سنندج) آمدە است. آنگونە کە اطرافیانش می‌گفتند، در جریان عاشقی با یک پسر از خانه و خانواده‌اش فرار می‌کند و آواره‌ی شهرها می‌شود و خودش هم نمی‌داند چگونە سر از شهر سنە درآورده است. تنها چیزی که زهرا می‌گفت، این بود که: کاش خانواده‌ا‌م من را محدود نمی‌کردند. کاش اجازه می‌دادند دانشگاه برم... با دوستانم استخر برم... دوچرخه سواری یاد بگیرم... کاش اجازە می‌دادند آنطور که دوست دارم لباس بپوشم... اصلا کاش اجازه می‌دادند حرف بزنم.

در نتیجه‌ی حرف‌های ژینا، جولا و زهرا، می‌توان شاهد گستردگی دام اعتیاد بود و خانواده‌ها در گرایش دخترانشان به مواد تا چه حد اهمیت دارد. زنی که در صورت اعتراض از وضعیت موجود و پدر معتاد، خودش هم در دام اعتیاد دچار می‌شود و به دنبال او، فرزندانش نیز گرفتار می‌شوند. دختری که با وجود تحصیلات دانشگاهی، برای دوری از حکومت پدرسالاری خانه‌اش به اعتیاد رو می‌آورد. نوجوانی که برای فرار از جهل و نادانی خانواده‌اش، به دنبال خوشبختی و آزادی از اسارت، پا در مسیری می‌نهد که حتی جرأت نمی‌کند به بازگشت به خانه فکر کند. نشان از اعتقادات مردسالارانه در این خانواده موج می‌زند. تفکرات غلطی که دخترها را خانه‌نشین و حتی برای حرف زدنشان نیز تعیین تکلیف می‌کنند.

با حضور در پارک‌ها، می‌توان شاهد خرده فروش‌های مواد بود که راحت و بدون هیچ ترسی مواد را پخش می‌کنند. فروشنده‌هایی که شناسایی آنها به هیچ وجه کار سختی نیست. به طوری که در مدت زمان ١٠ دقیقه، در پارک سهروردی، ١١ نفر از ساقی آنجا مواد گرفتند. از این ١١ نفر، ٣ نفرشان زن بودند. یک نفر از مردها نیز با همسر و فرزندش آمده بود که چه بسا زن نیز همراه با مرد مصرف داشته باشد.

 

چرا فروشندگان مواد که شناسایی آنها بسیار آسان است، دستگیر نمی‌شوند؟

این پرسش در یکی از کلانتری‌های سنه مطرح شد. هنگامی که مقام مسئول، اسامی چند نفر را بیان کرد تا بداند شخصی که جلوی میزش ایستاده از کدامشان مواد می‌گیرد؟!

(ا. ح) از مسئولان و مقامات کلانتری در بخش مبارزه با مواد مخدر گفت: ما نمی‌توانیم کسی را بدون شکایت بگیریم. برایمان مسئولیت دارد. جوانان باید خودشان آگاه باشند و به سمت مواد نروند.

 

فروشنده‌ی زن هم داریم؟

(ا. ح): البته. آمار معتادین زن در مقایسه با گذشته بیشتر شده و می‌شود. بیشتر آنها از خانه فرار کردند و ناچارند برای تامین مواد خودشان هم که شده کاری داشته باشند. یا ساقی می‌شوند یا درون زباله‌ها به دنبال کارتن و پلاستیک می‌گردند. (در ادبیات عامه مردم به فروشنده‌های مواد، ساقی گفته می‌شود)

این مقام کلانتری، اسامی دو فروشنده زن را گفت و ادامه داد: اینها خانوادگی مواد مصرف می‌کنند و مواد می‌فروشند. از نوزاد داخل گهوارە تا بزرگترشان.

 

«بعضی از خرده فروش‌های مواد، مخبرهای جمهوری اسلامی هستند»

(ع. ن) یکی از ماموران نیروی ارتش جمهوری اسلامی خارج از محیط کار خود در پاسخ به این سوال چنین گفت: قانون ما بی قانونیه. بعضی از خرده فروش‌های مواد، مخبرهای جمهوری اسلامی هستند. امکان نداره ماموری از کنار یه فروشنده‌ی مواد رد شود و او را نشناسد. اما آنها را دستگیر نمی‌کنند تا یک منطقه‌ی خاص را پوشش بدن و هر خبری هست رو بهشان برسانند.

شنیدن این پاسخ تایید کننده‌ی ضعف قوانین در جمهوری اسلامی است. وقتی ادارات و مراکزی تحت عنوان مبارزه با مواد مخدر، در حال فعالیت هستند، اما در پاسخ به رسیدگی به شرایط موجود با جواب «نمی‌توانیم» یا «برای ما مسئولیت دارد» مواجه می‌شویم، ثابت می‌کند که مقامات در ایران صرفاً برچسب‌هایی هستند که کاری نمی‌کنند. چرا که یک مقام مسئول، وظیفه دارد به مسئولیتش برسد. نه اینکه از زیر مسئولیت شانه خالی کند.

از طرفی همین منبع تایید کردند کە حدود چهار سال پیش یک فروشندەی عمدەی مواد مخدر در تهران با ۶٠ کیلو مواد دستگیر شد اما بە تازگی بدون هیچ مجازاتی او را آزاد کردەاند و بە سنە بازگشتە است و این مهر تایید دیگری بر این واقعیت است کە فروشندەهای مواد خودی‌های حکومتی هستند کە هم از لحاظ سیاسی و از لحاظ اقتصادی در حال سوددهی بە حکومت هستند. 

 

انکار واقعیت، به خصوص در بحث آسیب‌های اجتماعی، از شگردهای دولت است

توزیع مصرف مواد در زنان افزایش یافته و سن اعتیاد به طور قابل ملاحظه‌ای پایین آمده است. یقیناً، آمارهای رسمی فاصله‌ی فاحشی با واقعیت امر دارند. انکار واقعیت، به خصوص در بحث آسیب‌های اجتماعی، از شگردهای دولت است تا بدین طریق نشان دهد جامعه روالی عادی در پیش گرفته است.

برنامه‌ریزی‌های غلط اقتصادی-اجتماعی، ضعف شدید قوانین و حساسیت‌های کم بر روی مسائل مهم، انکار واقعیات موجود، شرایط اجتماعی نامناسب، سبب شده تا توزیع مصرف در زنان بیشتر و سن اعتیاد پایین‌تر بیاید.

بی‌توجهی دولت در بحث انواع آسیب‌ها به ویژه اعتیاد زنان و گرایش زنان به اعتیاد به دلیل شرایط اجتماعی نامناسب، نوعی ستم و خشونت اقتصادی – اجتماعی علیه زنهاست. چراکه اعتیاد زنان، آسیب‌های خطرناک‌‌تری به دنبال دارد. به گونه‌ای که اعتیاد، می‌تواند آنها را وادار به تن‌فروشی بکند.

همچنین دست نداشتن دولت در برنامه‌ریزی برای پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی موجب شده تا آسیب‌های اجتماعی متوجه قشرهای حساس جوانان و به ویژه زنان قرار بگیرد. این درحالی است که دولت‌ها نقش مهمی در توسعه یافتگی و نیافتگی جامعه ایفا می‌کنند.