مرسده قائدی:از بدو به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، سرکوب انقلاب آغاز شد

مرسده قائدی در خصوص جنایت هولناک دهه‌ی ۶٠ توسط رژیم جمهوری اسلامی می‌گوید کە رژیم از همان آغاز بە قدرت رسیدن سرکوب را آغاز کرد اما در زندان‌های مقاومت هم بود و نتوانستند زندانیان را بە تعظیم وادار کنند.

شهلا محمدی

 

مرکز خبر- ٣۴ سال از کشتار سال ۶٧ می‌گذرد، اما در ٣۴همین سالگرد این کشتار و با گذشت بیش از سە دهە از این وقایع اکنون جمهوری اسلامی در تنگنای سیاسی در تعامل با جهانیان قرار گرفتە است. دادگاە حمید نوری، دادگاە آبان، پروندەی هواپیمای اوکراینی و همچنین شکایت‌های متعددی کە از سوی خانوادەهای دادخواە در دادگاەهای مختلف و سازمان‌های بین‌المللی علیە جمهوری اسلامی بە ثبت رسیدە است اکنون بعد جهانی پیدا کردە و خانوادەهای دادخواە در تلاش هستند تا رژیم جمهوری اسلامی بە دلیل جنایت‌هایی کە طی ۴٣ سال حکومت بر ایران انجام دادە است بە سزای خود برسد.

در گفت‌وگو با مرسده قائدی فعال سیاسی و عضو خانوادەهای دادخواە خاوران بر ابعاد مختلف کشتارهای دهەی شصت بە ویژە کشتار سال ۶٧ پرداختیم و تاثیر واکنش‌های بین‌المللی بە این جنایات را مورد بررسی قرار دادیم.

 

آخرین سال کشتارهای دهه‌ی ۶٠ (سال ١٣۶٧)، بیشتر صحبت کنیم و اینکه چرا در سال ۶٧ این کشتارها پایان یافت؟

مرسده قاعدی: از بدو به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، سرکوب انقلاب آغاز شد. این آغاز از کوردستان، فرودگاه سنندج، مریوان بود که خلخالی آمد در عرض چند دقیقه حکم داد و اعدام کرد. این روند ادامه داشت و از ٣٠ خرداد تشکل یافته و سازماندهی یافته آغاز شد و از همان تاریخ بود که زندان‌های ایران مملو از زندانی زن و مرد شد. سال‌های اول روزانه ۵٠ تا ۶٠ نفر اعدام می‌شدند و در روزنامه‌های ایران انعکاس داشت. حتی فرصت نداشتند اسم آن عزیزان را بپرسند و از خانواده‌ها می‌خواستند که برای شناسایی فرزندانشان بیایند. این اعدام‌ها از سال ١٣۶٣ کاهش پیدا کرد و ٢ روز از هفته مردم اعدام می‌شدند. تا سال ١٣۶۶ که دوباره شروع شد و در سال ١٣۶٧ به اوج رسید و گورهای دسته‌جمعی شکل گرفت.

 

هدف از کشتارهای سال ۶٧ چه بود؟

با تمام فشارها و سرکوب‌هایی که در زندان‌ها بود، مقاومت هم بود. به خصوص در سال ۶۵ و ۶۶ با وجود سرکوب‌هایی که پیش‌تر شده بود نتوانستند زندانیان را به تعظيم وادار کنند. زندان‌های مملو از زندانی و نقض مقرارت که مقابل رژیم ایستاده بودند و به همین دلیل رژیم سرکوب را از بدو حکومت آغاز کرد و خواست تمام انقلابیون را به جوخه‌ی اعدام بسپارد و این فرصت را از سال ۶۶ برنامه‌ریزی کرده بود و همه‌ی زندانیان مورد پرسش قرار گرفتند که آیا جریان رژیم رو قبول دارید یا نه؟ نماز می‌خوانید یا نه؟ سپس در یک فرصت بعد از صدور قطعنامه که در واقع خمینی جام زهر را نوشید، بعد از یک میلیون کشته‌ای که در جنگ داشتیم، بلافاصله بعد از پذیرفتن قطعنامه در زندان‌ها بسته شد و کشتار زندانیان شروع شد.

 

بعد از گذشت ٣ دهه از کشتار این سال‌ها، وضعیت خانواده‌ها به چه شکلی است؟

در اوایل دهه‌ی ۶٠، بسیاری از خانواده‌ها همزمان یک اعدامی در خاوران داشتند و یک نفر هم در زندان و رفت و آمد می‌کردند بین این دو مکان. زندانیان زیادی حکمشان اجرا شده بود و با گورهای دسته‌جمعی که در سال ۶٧ در بالای خاوران تشکیل شد، خانواده‌ی بزرگ خاوران بزرگتر شد و از همان سال ۶٠، خانواده‌ها در خاوران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و می‌خواستند در خاوران را ببند که موفق نشدند. فشار بر خانواده‌ی خاوران همواره وجود داشت تا سال ١۴٠٠ که جامعه‌ی بهائیان را در مقابل خانواده‌ی خاوران قرار دادند و می‌خواستند آنها را وادار کنند تا عزیزانشان را آنجا به خاک بسپارند که شکست خوردند. رژیم اعلام کرده بود که خانواده‌ها هنگام رفتن به خاوران حق ندارند با خود گل ببرند و در سال ١۴٠١، شروع کردند به دیوارهای بلند بتونی کشیدن و ۶ دکل دوربین را آنجا نصب کردند و بعد از آن مانع ورود خانواده‌هایی شدند که به خاوران رفتند و اعلام کردند نباید با خود گل ببرند. آنها با ساخت این دیوارهای بتونی نمی‌خواهد کسی خاوران را از بیرون ببیند. این درحالی است که خانواده‌ها هیچ نام و نشانی از فرزندانشان ندارند و خاوران یک دشت بی‌نام و نشان است که خیلی از سازمان‌ها و ما خواهان این هستیم که لیست کشته‌شدگان در خاواران را داشته باشیم.

 

با توجه به واکنش سازمان‌های بین‌المللی چرا این کشتارها، با از بین بردن گورستان خاوران، هنوز ادامه دارد؟

با مبارزات مادران خاوران و کل جنبش دادخواهی، یک اتفاقی که افتاد دادگاهی حمید نوری در استکهلم بود. آنهایی که رد می‌کردند کشتار سال ۶٧ را و می‌گفتند در زندان شورش کرده‌اند، در این دادگاه ثابت شد تمام صحبت‌هایی که رژیم می‌گفتد، هیچ کدام واقعیت نداشته است و زندانیان داشتند محکومیت خود را می‌گذراندند اما رژیم تصمیم می‌گیرد همه را قتل عام کند. دادگاهی حمید نوری فقط ٢ ماه زندان گوهردشت بود و بابد گفت قتل‌عام در سرایر ایران بوده است. گورهای بی‌نام و نشان در سراسر ایران وجود دارد که خاوران یکی از آنها است و نماد خاوران‌های ایران است. با تلاش‌هایی که شد در این دادگاه یکی از جنایتکاران جنگی به جرم قتل عمد محکوم شد. ما فشارمان به رژیم است، تلاشمان را خواهیم کرد و حتما انجام خواهیم داد. تصور رژیم ایمن است که می‌تواند در خاوران را ببندد. با تمام سرکوب‌هایی که چهار دهه در خاوران انجام می‌شود و بارها خاک‌ها را جابه‌جا کرد، حمله کرد، ماشین خانواده‌ها را خرد کرد و گل‌ها را دور انداخت، می‌بینم همچنان خانواده‌ها هستند و خاوران هم هست. یک ویژگی خاوران این است که جهانی شد.

 

با توجه به صادر کردن بیانیه‌ی سازمان عفو بین‌الملل در مورد کشتارهای آن دوران و دادگاهی و محکومیت حمید نوری، این اقدامات بین‌المللی چه تاثیری در به رسمیت شناختن این کشتارها در سطح جهانی دارد؟ اقدامات و برنامه‌های شما چگونه ادامه خواهد داشت؟

بعد از اینکه زندانیان و خانواده‌هایشان فرصت داشتند از ایران خارج شوند، با خانواده‌هایی که در داخل ایران بودند، با هم صحبت کردن در مورد جنایت هولنا دهه‌ی ۶٠ را شروع کردند و اولین اقدام دادگاه مردمی ایران ترمینال بود که دهه‌ی ۶٠ را در سطح اروپا و جهان وارد کرد. دولت‌ها می‌دانند چنین جنایتی اتفاق افتاده اما ما می‌خواهیم وادارشان کنیم حمایت کنند. در دادگاه حمید نوری در سوئد این جنایت مکتوب شده و دادگاه ایران تریبونال کمک کرد به مکتوب شدن این جنایت چون زندانیان رژیم و ما خانواده‌ی خاوران در آنجا شهادت داده‌ایم. تا وقتی که حکومت در قدرت است نمی‌توان دادگاه مردمی شکل داد اما همانطور که خانواده‌ها در داخل برای حفظ خاوران در تلاش‌اند ما هم از همین بلندگوهایی که در اختیارمان قرار داده می‌شود و با پیگیری این قاتلان و جنایتکاران می‌توانیم دادگاه‌هایی شبیه دادگاه حمید نوری را تشکیل بدهیم و آنها را دستگیر بکنیم. ما هر روز این اقدام را پیگیری می‌کنیم و نمی‌گذاریم جنایت دهه‌ی ۶٠ و جنایت‌هایی که تاکنون انجام شده فراموش شوند. چون دادخواهی باید به هم وصل باشد و گره بخورد و اعتراض خانواده‌ها مقابل زندان قزلحصار نشان داد که مخالف اعدام‌اند و جنبش دادخواهی به هم متصل است و باید ادامه داشته باشد تا رژیم سرنگون شود.