«در ایران کورد بودن و زن بودن بهانەهایی برای سرکوب بیشتر هستند»

فرمیسک رضایی معتقد است چون زنان پرچمدار و پیشرو انقلاب ژن ژیان آزادی هستند مطمئنا بدون در نظر گرفتن حقوق زنان و خواستەهایشان، این انقلاب پیروز نخواهد شد.

ژوان کرمی

مرکز خبر- حدود ٧ ماە از خیزش انقلابی خلق‌های ایران و خلق کورد می‌گذرد و زنان همچنان پیشگام آن هستند. آنچە کە بسیار قابل توجە است با وجود انقلاب ژن ژیان آزادی اما احزاب نتوانستەاند زنان را در مراکز تصمیم‌گیری مشارکت دهند و پاسخگوی خواست زنان بە گونەای قابل توجە باشند. این موضوع را با فرمیسک رضایی عضو دستە رهبری مرکز زنان سازمان خبات مورد بحث و گفت‌وگو قرار دادیم.

 

بر خلاف اغلب تصورات کە انتظار این بود که فقر، افزایش نرخ ارز، تورم و فروپاشی اقتصادی، جامعه ایران را به نقطه جوش برساند و موجب انفجاری همچون آبان ٩٨ شود، این بار انفجار اعتراضات از قتل حکومتی ژینا آغاز شد. انقلاب ژن ژیان ئازادی در درجه اول قیامی شد علیه ستم آشکاری که بر یک زن کورد رفت که دو مسئله عمدەی جنسیت و ملیت را برجستە می‌کرد. حتی همین اکنون نرخ ارز به شدت در حال افزایش است اما جامعه واکنش شدیدی بدان نشان نداده است. چرا؟

با سلام و وقت بخیر خدمت شما و ممنون از وقتی که در اختیار من گذاشتید. در رابطه با سوال شما باید بگم که اینجا مسئله، مسئلەی ستم مضاعف است. در نظر داشتە باشید که خود واژه زن کورد می‌تواند جواب سوال شما را دربرگیرد. به نظر من خواستەهای زن کورد خواستەهای کاملی هستند و می‌تواند تمام خواست‌های اقشار جامعه را دربرگیرد. در ایران کورد بودن و زن بودن بهانەهایی برای سرکوب بیشتر هستند. ما شاهد بودیم که در طول چهل و چند سال گذشتە بیشتر خیزش‌ها و اعتراضات از سوی ملت‌های سرکوب شده بوده است و مخصوصا کوردستان و تفاوت بارزی که خیزش اخیر را به انقلاب ژن ژیان ئازادی تبدیل کرده، حضور چشمگیر زنان بوده است. ما می‌بینیم که این انقلاب نه تنها در ایران، بلکە در خاورمیانە و در جهان و جامعه بین‌المللی هم شاهد و حامی این انقلاب بودەاند.

 

 زنان خواستار چگونه تغییری هستند؟ آیا آنگونه که برخی ادعا می‌کنند تنها خواستە آنان پوشش اختیاری و مخالفت با حجاب اجباری است؟ آیا به اصلاح برخی قوانین قانع خواهند شد یا تغییرات بنیادین سیاسی، حقوقی یا فرهنگی را در نظر دارند؟

ببینید چون زنان پرچمدار و پیشرو این انقلاب هستند مطمئنا بدون در نظر گرفتن حقوق زنان و خواستەهایشان این انقلاب پیروز نخواهد شد. در وهله اول نباید خواستەهای زنان را حقیر بشماریم. بلە، زنان باید در سیاست نقش داشتە باشند، باید بە حقوق برابر دست پیدا کنند و باید قوانین بەگونەای پیریزی شوند کە از حداقل تا حداکثر حقوق زنان در آن گنجاندە شود. در اینجا می‌خواهم بە مسالەای اشارە کنم کە در این چند ماە اخیر خیلی در موردش بحث شدە و آن هم مسئلەی آزادی پوشش است. من بە شخصە صددرصد موافق این خواستە زنان هستم، چرا کە بە نظر من اگر دختر نوجوانی یاد بگیرد کە حق اولیەاش کە آزادی پوشش هست را فریاد بزند و حقش را بگیرد، بدون شک در آیندە هم می‌تواند حقش را از جامعەی مردسالار بگیرد. برای همین مردی کە همیشە دارای آزادی پوشش بودە، نمی‌تواند برای آزادی پوشش زنان تصمیم بگیرد و آن را حقیر بە حساب آورد.

 

آینده این خواستەهای زنان را چگونه می‌بینید؟ به نظر من این خیزش چه به تغییر رژیم منجر بشود یا نه، یک انقلاب است؛ اما در صورت تغییرات بنیادین سیاسی حاصل از این انقلاب، آینده زنان را چگونه می‌بینید؟

من هم با شما موافقم و همانطور کە در پاسخ سوال قبلی اشارە کردم، این خیزش بە واسطەی حضور زنان تبدیل بە انقلاب شدە است. اما درباره آیندەی وضعیت زنان اگر بخواهیم شفافتر صحبت کنیم، من نسبت بە آیندەی زنان و حتی با تغییرات بنیادین سیاسی چە در ایران و چه در کوردستان چندان خوشبین نیستم و بعید می‌دانم جامعه مردسالار به شکل چشمگیر و معجزەآسایی تغییر یابد. اما نکتەی قابل توجە در آیندە این خواهد بود کە زنان نسل نو خستگی‌ناپذیر و تسلیم‌ناپذیرند و این انقلاب و آیندەی آن بە تجربەای برای دولت‌های آیندە تبدیل می‌شود و همین مسئلە کار را برای ما فعالان زنان سختتر خواهد کرد. اما آنچە مسلم است خستگی ناپذیر بودن جنبش زنانە و مطمئنا تا احقاق حقوقمان تسلیم نخواهیم شد.

 

در این چند ماهی که از انقلاب گذشتە، کوردستان و بلوچستان از ارکان اصلی انقلاب بودەاند. اعتراضات از کوردستان آغاز شد، گستردەترین اعتصابات در کوردستان انجام شد، در بلوچستان هر هفتە شاهد بزرگترین جمعیت معترضین هستیم و کماکان ادامه دارد. در حالی که آذربایجان و خوزستان هنوز آنچنان که باید و شاید به این انقلاب نپیوستەاند. این واکنش‌های متفاوت ملت‌های تحت ستم در ایران را چگونه می‌بینید؟

مسئلەی کوردستان واضح و مبرهن است، کوردستان دارای روح مبارزاتی عظیمی هست کە فقط مختص بە انقلاب ژینا نبودە و در مدت چهل سال گذشتە و حتی پیشتر بە طور مداوم در میدان مبارزە حضور داشتە است. حالا گاها کمتر و گاها بیشتر. اما دربارەی مسئلەی بلوچستان بە نظر من مولوی عبدالحمید نقش بسزایی در گسترش مبارزات بلوچستان داشتە که نمی‌توانیم از آن چشم‌پوشی کنیم. عدم حضور چشمگیر آذربایجان و خوزستان ناشی از نبود رهبریت بودە است. مسئلەی دیگر این است که برای مثال در بلوچستان آپارتاید عقیدتی بە اوج رسیدە و ما شاهد هستیم که پس از نمازهای جمعە هنوز هم مبارزات خیابانی ادامه دارد و مردم پس از نماز جمعه بە خیابان‌ها می‌آیند و با وجود زنان فعال و شجاع بلوچ اما متٲسفانە زنان حضور خیلی کمرنگی در اعتراضات دارند. در کوردستان با درک آپارتاید جنسیتی و عقیدتی، همە اقشار در اعتراضات حضور دارند و زنان در کوردستان نە تنها حضور دارند بلکە توانستەاند پیشرو مبارزات و انقلاب باشند و نقش رهبری را ایفا کنند. همزمان علمای دینی هم بە مبارزات خیابانی پیوستەاند و طیف گستردەای از جامعە را با خود همراە ساختند. با صحبت از این مسائل می‌خواستم بە اهمیت نقش رهبری اشارە کنم که متٲسفانە در آذربایجان و خوزستان نبود رهبری چه در حوزه زنان و چە دیگر حوزەها کاملا مشهود بود.

 

اغلب مردم، تشکل‌های مدنی و احزاب اپوزیسیون، از لزوم شکل گرفتن یک ائتلاف فراگیر و متکثر برای عبور از رژیم جمهوری اسلامی سخن می‌گویند. موضع سازمان شما درباره چنین ائتلافی چه در میان جریان‌های سیاسی روژهلات کوردستان و چه در میان احزاب و تشکل‌های اپوزیسیون سراسری چیست؟ چقدر به چنین ائتلافی نزدیک هستیم؟ چه موانعی بر سر راه آن می‌بینید؟

بلە، بدون شک یکی از شروط اصلی برای گذر از رژیم ایران، تشکیل ائتلافی برین میان احزاب سیاسی کوردستانی و ایرانی است. ائتلافی بر مبنای باور بە پلورالیزم سیاسی و با در نظر گرفتن دموکراسی و پذیرش تفاوت‌های ملی و دینی، می‌تواند منجر به یک همبستگی شود که در آن آلترناتیو رژیم ایران را مشخص کنیم. متٲسفانە در این مقطع زمانی ما شاهد هستیم که میان اپوزیسیون ایرانی و کوردستانی آنگونە کە باید و شاید ائتلاف معتبری شکل نگرفتە است و هرآنچە که می‌بینیم از سوی گروەهایی بوده کە فاقد این توانایی بودند کە در انظار جامعەی جهانی اتحادی فراگیر نشان دهند. موانع پیش رو همە بە سبب منافع حزبی و گروهی بودە و منافع ملی در نظر گرفتە نمی‌شود. گاهی مواقع هم عدم باور به پلورالیزم سیاسی و ضعف دموکراسی متٲسفانە اثرات مخربی بر کارکرد اپوزیسیون رژیم گذاشتە است.

 

در چند روز اخیر منشوری برای مطالبات حداقلی از سوی ٢٠ تشکل صنفی و مدنی و منشوری دیگر از سوی دانشگاهیان و آکادمیسین‌ها منتشر شد که بازتاب فراوانی داشت و از سوی چندین تشکل‌ و حزب سیاسی مورد استقبال قرار گرفت. شما این دو منشور را به طور مشخص چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بە نظر من منشور در این برهەی زمانی یکی از الزامات مبارزه است. من بە شخصە با بینشی مثبت به این مسئلە می‌نگرم چرا کە ما از مرحلەی نە بە رژیم ایران گذر کردەایم و اکنون هوش و آگاهی بالای سیاسی جامعە در این منشورها منعکس می‌شوند. حالا دیگر خواستەهای مردم و جامعە منسجم‌تر و شفاف‌تر بازتاب پیدا می‌کنند. تشکل‌ها در این منشورها یک گام بە جلو نهاده و خواهان محاکمە سران رژیم شدەاند. همانطور کە اشارە کردم اکنون دیگر ما از مرحلەی نە بە رژیم گذر کردەایم و به نظر من منشورها یک فشار استراتژیک و ابتکار جنبش‌ها و تشکل‌های سیاسی است کە خواست‌های مردم را منسجم و بەروزتر کردە و بە بیرون منتقل می‌کنند. این منشورها باعث می‌شوند کە سازمان‌های مدنی و سیاسی بتوانند خودشان را در یک مسیر مشترک ببینند.

 

مسئله کورد و ملت‌های تحت ستم در ایران همیشه در بزنگاەهای تاریخی به حاشیه راندە شده و در یک سدەی اخیر بارها در انزوا و در میان بایکوت خبری و سکوت جامعە بین‌المللی با سرکوب روبرو شده است. چگونە می‌توان از تکرار این انزوا جلوگیری کرد؟ چگونه می‌توانیم این دیسکورس را به سراسر ایران برسانیم؟

بلە متاسفانە این مسئلەی انکارناپذیری است و همە آگاهیم بە این مسئلە کە علیرغم اینکە کوردها بیشترین هزینە را در مبارزات دادند اما همیشە با بایکوت خبری و سکوت جامعەی بین‌الملل مواجە شدند. البتە نمی‌شود گفت همیشە اما بە اندازەای ناچیز بودە کە نمی‌توان منکر بە انزوا کشیدە شدن آن شویم. برای مثال در این انقلاب ژن ژیان آزادی شاهد بودیم کە کوردستان فعالتر از همە نقاط ایران بودە و در میدان مبارزه حضور داشتە است، این در حالی است کە در جوامع بین‌الملل و رسانەها کمتر اسمی از کوردستان بردە می‌شود و اشخاص و ملت‌های دیگر بزرگنمایی می‌شوند کە مطمئنا این مسئلە بە نبود رسانە متحد و منسجم برمی‌گردد. همانطور کە می‌دانید عصر عصر رسانە است و رسانە از الزامات مبارزە است کە متٲسفانە ما با کمبود رسانە مواجە هستم.

 

در این روزها نقدی جدی که متوجه احزاب کلاسیک کوردستان است، که در سطوح بالای رهبری آنان زنان حضور ندارند. نظر شما در این باره چیست؟ همچنین درخصوص سازمان خبات وضعیت در این باره چگونه است؟

مسئلەی عدم حضور زنان در رهبری احزاب مسئلەی تازەای نیست، ما شاهد هستیم که در مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران کە متشکل از دو حزب کوملە و دموکرات هست در جلسات و کنفرانس‌ها و سمینارها ما شاهد حضور حداقلی زنان هستیم و زنان یا حضور ندارند یا حضور کمرنگی دارند. علیرغم اینکە این مسئلە بارها مورد انتقاد قرار گرفتە اما همیشه این روند ادامه داشتە و بە زنان آنگونە کە باید و شاید اهمیت دادە نمی‌شود. اینکە چرا در این مقطع زمانی توجهات بە حضور زنان معطوف شدە است، برمی‌گردد به انقلاب ژینا کە با شعار ژن ژیان ئازادی یا زن زندگی آزادی بە میدان آمدە است و حضور بارز و فعال زنان در داخل کوردستان و ایران افزایش قابل توجهی داشتە و انتظارات را بالا برده است. در مورد سازمان خبات اجازه دهید که من بە یک مسئلەی مهم اشارە کنم. حزب کوملە از اولین احزابی بود کە راە را برای حضور زنان در عرصەهای سیاسی هموار کردند و بە همین دلیل انتظار می‌رفت کە حداقل در این حزب حضور زنان فراگیرتر و چشمگیرتر از احزاب دیگر باشد، اما متٲسفانە شاهد پسرفت بودیم و در مورد سازمان خبات با اینکە زنان با فاصلەی زمانی دیرتری نسبت بە دیگر احزاب کوردستان بە میدان مبارزه و سیاست پا گذاشتند، اما درصد بالایی (سی درصد) از رهبری حزب را برعهدە دارند و حتی زمانی کە سازمان خبات عضو مرکز همکاری احزاب بود در تمامی جلسات زنان حضور داشتند. البتە بازهم این مسٲله را نمی‌توانیم انکار کنیم در تمامی احزاب حضور و مشارکت سیاسی کمتر زنان آشکار و نمایان است و زنان باید راه را برای رسیدن به حضور حداکثریشان پیدا کنند.