نمایش انتخابات ایران و جنبش زنان

جنبش زنان در ایران علیرغم پشت‌سر گذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار،‌ همیشه توانسته روی پای خود بایستند و روز به روز همگام با رویدادهای درون جامعه هماهنگ شوند. زنان اولین قشری بودند که علیرغم سرکار آمدن جمهوری اسلامی در برابر نظام زن‌ستیز موجود توانستند اعتراضات خویش را بروز داده و نقش مهم و بارزی داشته باشند. بعنوان نمونه می‌توان به اعتراض میلیون‌ها زن و نه گفتن به پوشش اسلامی دقیقا دو ماه بعد از تحمیل این قانون توسط سران جمهوری اسلامی اشاره‌ نمود. چهره‌ی ضدزن نظام خیلی زود لو رفت و با گذاشتن قانون‌های قرون وسطی تحت نام قانون اساسی سعی کرد که قشر فعال جامعه را از تمام مراحل سیاسی و اقتصادی دور ساخته و به کنج منازل برگرداند.

هَتاو عبداللهی – روزنامه‌نگار

سالهاست سعی بر آن دارد تا با بکار گرفتن تمام ابزارها و راهکارهایش هویت و موجودیت زن را تغییر دهد و نقش زن در جامعه و خانواده را بعنوان یک واحد جزئی اجتماعی و بعنوان مادر و زن خانه و عضوی که تنها برای تولید مثل بوده، تعریف کند. قانون جزای اسلامی همچون کشتن و سنگسار اوج وحشی‌گری رژیم زن‌ستیز انسان‌ستیز را نشان می‌دهد. رسانه‌های رژیم تبدیل به ابزار تولید خشونت و تغییر هویت و شخصیت زنان و نهادهای سرکوبگر شد. با هر سازی برایشان می‌رقصد تا تحت لوای پوشش اسلامی و عبارت شرف و ناموس زنان را سرکوب کنند و از اعمال هرگونه جنایت علیه زنان ابایی نداشتند.

سیستم زن‌ستیز جمهوری اسلامی با تحمیل اخلاقیات اسلامی و تولید آن در جامعه و خانواده سعی بر کاهش نفوذ و نیروی زنان دارند تا آنها را تحت حاکمیت و سیطره‌ی مردان قرار دهند. خانواده نیز در این سیستم تبدیل به فاسدترین نهادی شد که زنان را تحت فشار و آزار و اذیت قرار ‌دهند و تمام خشونت‌های بر علیه زن را نیز مشروعیت می‌بخشند. خشونت توسط سیستم، جامعه و خانواده به شیوه‌ایی زنجیره‌ای و هماهنگ تا به امروز نیز ادامه دارد. در مقابل تمامی خشونت و بی‌عدالتی‌ها، زنان نیرویی فعال و مستعد بوده که در جبهه‌ی مقدم مبارزه بر علیه دیکتاتوری جنگیده و برای کسب حقوق به تاراج برده‌شان یک دقیقه از فعالیت و مبارز نایستاده و در تلاش هستند.

در یک ماه گذشته نیز نمایش مسخره‌آمیز انتخابات در ایران برگزار شد. چنانچه که پیش‌بینی شده بود انتخابات همچون گذشته در فضایی امنیتی و بدور از تمام مبادی سیاسی انتخاب آزاد انجام شد. انتخابات آزاد به انتخاباتی گفته می‌شود که نامزدهای مردمی در فضایی سالم و عادلانه انتخاب می‌شوند، تا در نتیجه افراد بتوانند آنچنان که می‌خواهند ساختار سیاسی و اجتماعی کشورشان را تغییر دهند و تغییر و تحولی مثبت ایجاد کنند. انتخاباتی که مردم و رهبران اساسی آن خود افراد جامعه می‌باشند و هیچ حیله و فریبی در آن وجود ندارد، اما آیا در چنین سیستم دیکتاتور و ضدانسانی چگونه می‌توان انتظار انتخابات آزاد و مردمی داشت؟ جمهوری اسلامی از شروع سرکار آمدنش تمام نداهای آزادیخواه و فکر متفاوت را در گلو خفه ساخته و با زندان و شکنجه و اعدام جواب آنها را داده است. زمانی که افراد آزادیخواه در برابر ظلم و ستم جمهوری اسلامی اعتراض کرده باشد با زندان و شکنجه و اعدام روبرو مانده است.

در وضعیت کنونی که جمهوری اسلامی در تنگنا قرار گرفته و پایه‌های اقتداش لرزان شده، اعدام و دستگیری‌های مستمر را نسبت به گذشته بیشتر افزایش داده و روزانه مردم بی‌تاوان و مظلوم ایران را تحت جرم‌های گوناگون ساختگی ترور و اعدام می‌کند.

در سال‌های اخیر سیاه‌چاله‌های جمهوری اسلامی پر از جوانان انقلابی و آزادیخواه، فعال مدنی و محیط‌زیستی و فعال حقوق زنان بوده و زندان و شکنجه و اعدام جواب مطالبات مشروع آنها بوده است. در چنین نظامی چگونه می‌توان انتظار انتخابی آزاد داشته باشیم. آنچه در این نظام دیکتاتور جای تعجب بوده باید نامزدها از فیلتر دولت بخصوص شورای نگهبان رد شده، حتی اگر از این فیلتر هم رد شده، خود شخص خامنه‌ایی بعنوان اولین اقتدار رژیم ایران می‌تواند نامزدها را رد صلاحیت کند. کاری که در این مدت با نامزدهای حکومتی که هر کدام تاریخی سیاه در دستگیری و اعدام مردم ایران داشته، بعنوان نمونه لاریجانی و احمدی‌نژاد انجام داد. جمهوری اعدام از شروع سرکار آمدنش با گذاشتن قانون قرون وسطایی که از شرع و آیین اسلامی نشات گرفته، تاوان‌های بسیاری بر علیه زنان ایران انجام داده است و تاکنون این روند ادامه دارد. از نمونه‌ دستگیری و باج‌گیری‌های سال‌های گذشته در سطح چشمگیری زنان فعال و آزادیخواه قابل مشاهده است که تنها جرم آنها درخواست حق مشروع و انسانی‌شان بوده است. زنان باری دیگر در انتخابات اخیر رژیم با بایکوت "نه" جوابی محکم به اقتدار دادند و توانستند در تمام شهرهای ایران خویش را سازماندهی نمایند. زنان در داخل ایران با تمام اقشار هماهنگ شده و موفق به بایکوت نمایش انتخاباتی شدند. علاوه بر این توانستند در خارج از ایران نیز خویش را سازماندهی نموده و با رفتن به سفارت‌های ایران در کشورهای خارجی و انجام کمپین‌های متنوع بر علیه جمهوری اسلامی و نمایشی انتخابات توانستند موضع اعتراضی خویش را همراستا با زنان در داخل ایران نشان دهند. و از طرف دیگر توانستند صدای زنان معترض ایران و تحت ظلم و سرکوب که بر علیه آنان روا دیده می‌شود به گوش جهانیان برسانند. نتیجه‌ی چنین سازماندهی و مقاومتی، بایکوت میلیونی مردم در ایران و شکست جمهوری اسلامی و رسوا شدن ایران در جوامع بین‌المللی بود. بایکوت نتیجه‌ی واقعیتی‌ست که زنان بدون توقف تا نابودی جمهوری اسلامی از پای نمی‌نشینند و دست از مبارزات خویش برنمی‌دارند و در جبهه‌ی مقدم مبارزه و سازماندهی قرار دارند.